لاله قراری
یکشنبه 28 مهر 1392
خدا جونییی
یادته همه عزیزانم و خوردی
و از پیشم بردیشون و من تنها ، تنهای تنها شدم !!!
چه شیرین بود کودکانه فریاد می زدم
خدایا منو نخور
اینا خاطرات ماندگار ابدیم هستند ،
که در تنهایی هایم دست نوازش می کشد هر شب بر این صورت زمستانی ام
ای بهانه همیشگی
و ای تصلی بخش دل پر آشوبم
یادش بخیر
حالا اینبار از ته دل فریاد می زنم
خدایا منو بخور

اینا خاطرات ماندگار ابدیم هستند ،
که در تنهایی هایم دست نوازش می کشد هر شب بر این صورت زمستانی ام
ای بهانه همیشگی
و ای تصلی بخش دل پر آشوبم
یادش بخیر
حالا اینبار از ته دل فریاد می زنم


خدایا
خیلی
خسته ام
خیلی
خدایا
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 255 |